ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
عکس نوشت
نمایشگاه عکسهای فیلم «درخت گردو» بهکارگردانی محمدحسین مهدویان که در جشنواره فیلم فجر ۹۸ درخشید به بهانه سالروز بمباران سردشت، در خانه هنرمندان ایران افتتاح شد. این عکسها مجموعه تصاویری است که مجید طالبی در جریان ساخت «درخت گردو» گرفته است. پیمان معادی بازیگر این فیلم در متنی به مناسبت برگزاری نمایشگاه نوشت: «ثبت این لحظات ما را به واکنش وامیدارند که چگونه به یاد بیاوریم که به یاد آوردن وظیفه آنهایی است که آنجا نبودهاند، آنهایی که ندیدهاند و آنهایی که حتی نشنیدهاند. باشد که با دیدن این عکسها، لحظاتی چشمانمان را ببندیم، گوشمان را ببندیم و زبانمان را ببندیم. مگر خیال، ابعاد تاریکی فاجعه را برایمان کمی روشن کند.» این نمایشگاه تا ۲۳ تیرهمه روزه (به غیر از شنبهها) از ساعت ۱۵ تا ۲۰ برپاست.
به نام تاریخ
10 تیر
صد و سومین روز از سال 99 که البته مصادف است با 30 ژوئن میلادی، علاوه بر سالروز تولد و درگذشت هنرمندان و چهرههای ادبی و فرهنگی یک مناسبت دیگر هم دارد. نخستین چاپ کتاب مشهور «بربادرفته» سال 1936 در چنین روزی منتشر و توزیع شد و مارگارت میچل نویسنده آن به شهرت رسید. «بربادرفته» همچنان پرخوانندهترین داستان در امریکاست هرچند که این روزها فیلم آن بهدلیل اشارههای نژادپرستانه مورد انتقاد قرار گرفته است.
تولدها:
محمد اسحاق بلوچ نسب: دوتار نواز مشهور اهل سیستان و بلوچستان امروز هفتاد و سومین سال تولدش را جشن میگیرد. او علاوه بر نوازندگی، آهنگسازی هم میکند و مدیر انجمن موسیقی چابهار و گروه ساحل مکران است. موسیقی نواحی ایران و آوازهای رضوی ایران زمین از آلبومهای اوست. البته بلوچ نسب در بسیاری از آلبومهای موسیقی بهعنوان نوازنده حضور داشته است.
هرمز هدایت: بازیگر قدیمی تئاتر و تلویزیون سال 1324 در چنین روزی به دنیا آمد. او از جوانی تئاتر را دنبال کرد و سال 1345 «گروه تئاتر پویا» را همراه دوستانش راهاندازی کرد و یک سال بعد در اولین کار حرفهای اش همراه علی نصیریان و عزتالله انتظامی روی صحنه رفت. او نمایشهایی چون «هفت کردار» و «چایخانه باغ پریان» را کارگردانی کرده و در نمایشهایی چون «تنبور نواز»، «تاجر ونیزی»، «دیو پری» هم بازی کرده است. هدایت در برنامههای مخصوص کودک و نوجوان دهه 60 و 70 فعال بود و صدای او را در سریال «خانه مادربزرگه» به جای شخصیت محبوب هاپوکومار شنیده اید.
مهدی پاکدل: بازیگر جوان و محبوب سینما و تلویزیون ایران امروز 40 ساله میشود. مهدی پاکدل که هم عکاس است و هم در موسیقی دستی دارد در فیلمهایی چون «چهارراه استانبول»، «تنگه ابوقریب»، «ماجرای نیمروز»، «دایره زنگی» و در سریالهایی چون «اولین شب آرامش»، «ما چند نفر» و «کیمیا» حضور داشته است. مدتی پیش نمایشگاهی از عکسهای مهدی پاکدل برگزار شد که مورد توجه قرار گرفت. این روزها سریال «هم گناه» را با بازی او در شبکه نمایش خانگی میبینید.
احد ده بزرگی: شاعر آیینی ایران سال 1328 در چنین روزی به دنیا آمد. او از کودکی و نوجوانی اشعار آیینی میسرود و پیش از پیروزی انقلاب انجمن ادبی حافظ را تشکیل داد که پس از سال 57 با نام انجمن ادبی شاعران انقلاب اسلامی کارش را ادامه داد. «نی نوای نینوا»، «سرود سحر»، «خطبه خون» و «آرزوی کربلا» از مشهورترین آثار اوست.
سالروز تولد غلامحسین نوری نگارگر، مهرداد رضایی بازیگر، حمید احمدی شاعر، رضا جمالی حاجیانی شاعر، ابراهیم شیری داستان نویس، محمد قهرمان شاعر، حمید مرادی شاعر، کرامت یزدانی داستان نویس، محمد سیمزاری بازیگر، فاطمه صمصامی بازیگر و کارگردان، ویلیام وایلر کارگردان امریکایی و چارلز لاتن بازیگر انگلیسی هم امروز است.
درگذشتها
سهراب شهیدثالث: 7 تیر و همزمان با تولد کارگردان موج نوی سینمای ایران درباره او نوشتیم و خواندید. امروز سالگرد درگذشت اوست. کارگردانی که همچنان «طبیعت بیجان» و «یک اتفاق ساده» ای که ساخت مورد توجه هنردوستان است و به گفته آیدین آغداشلو مردم گریزی بود که مردم را دوست داشت. شهیدثالث سالهای پایانی عمرش را در ایران نبود و پس از اینکه نتوانست در آلمان و چکسلواکی آن زمان اقامت بگیرد و زندگی کند به امریکا رفت و دیگر هم فیلمی نساخت. شهیدثالث سال 77 در چنین روزی براثر عود کردن سرطان روده در شیکاگو درگذشت.
لایق شیرعلی شاعر اهل تاجیکستان 20 سال پیش در چنین روزی درگذشت.
شهروند مجـــازی
یگانه خدامی
# من- ماسک- می زنم
یکی از پرکاربردترین هشتگهای این روزهای کاربران ایرانی «ماسک» و «من ماسک میزنم» است. با توجه به بالا رفتن آمار کرونا و قربانیانش در کشور و توصیههای جدی وزارت بهداشت به استفاده از ماسک برای پیشگیری از این بیماری، کاربران زیادی دیگران را به زدن ماسک تشویق میکنند، عکس پروفایلشان را با عکسهای ماسک دار عوض کردهاند و البته از رفتار کسانی که ماسک نمیزنند انتقاد میکنند: «میدونم شاید دیر باشه برای این اقدام، ولی از امروز به طرز جدی به کسانی که در مترو از ماسک استفاده نمیکنن تذکر خواهم داد. حدود 20 تا ماسک هم در کیفم گذاشتم که بهانه برای طرف باقی نگذارم. فکر میکنم همه ما باید دست به کار بشیم. این کرونا از اون مواردی نیست که بشینیم و فقط غر بزنیم»، «ببخشید ولی دلم میخواد اینایی که ماسک نمیزنن میگن گرم مون میشه رو بزنم له کنم انگار مثلاً ما گرم مون نمیشه و هوای زیر ماسک ما کاملاً مطبوعه.»، «کسانی که در اماکن عمومی ماسک نمیزنند مانند همانهایی هستند که در محیط بسته سیگار میکشند و در صورت شما دود میکنند. آنها به سلامت شما بیش از خودشان آسیب میزنند. با این افراد مماشات نکنید و آنها را تحمل نکنید! نگذارید مرگ و بیماری را دیگران برای شما انتخاب کنند!»، :چرا ماسک نمیزنید وفاصله رو رعایت نمیکنید؟ چرا هی میگید وای نمیتونم گوشم درد میگیره، نفسم میگیره. ما که ماسک میزنیم همه این اتفاقات برامون میفته ولی رعایت خودمون و شما رو میکنیم پس هی نیاید بگید: وای چهجوری تمام مدت با ماسک و دستکش کار میکنی؟ «الان وقت ادا درآوردن نیست»، «کلا آدمهای ماسک بزن وقتی دارند میرند سرکار تو خیابون و کوی برزن ماسک میزنند بعد که میرسند به یه محیط بسته (سر کار، خونه دوستهاشون، قرار جلسه، فامیل) ماسک رو درمیارند میزارند تو جیبشون دوباره وقتی دارند میرند بیرون میزنند رو صورتشون. در صورتی که قاعدتاً باید برعکس میبود»، «هنوز ۱۵تیرماه که استفاده از ماسک قرار اجباری بشه نشده قیمت ماسک از ۹۰۰تومن شده ۱۸۰۰ تازه اکثر داروخونهها هم میگن نداریم»، «دختر فلان آشنا خودش تو بیمارستان پرستاره، کلاً ماسک نمیزنه چون خوشش نمیاد حتی تو بیمارستان. معلوم شده علت بیاشتهایی و بدن درد شدید پدرش کرونا بوده. این خانواده به همراه جمعیت زیادی، عروسی هم رفتن. چی بگه آدم الان؟»، «سر کلاس میگم چرا ماسک نمیزنی؟ میگه اعتقاد ندارم! به ویروس اعتقاد نداری یا به مریض شدن؟ آدم میمونه این جواب های دندون شکن رو کجای دلش بذاره!»، «کمترین و حتمیترین وظیفه ما نسبت به کادر بهداشت و درمان و سایر همشهریان این است که ماسک بزنیم.»، «من ماسک میزنم برای محافظت از تمام پدر و مادرایی که بیمارن و این روزا مجبورن بیشتر تو خونه بمونن و تنها دلخوشی و تکیه گاه بچه هاشونن.. تو هم ماسکتو بزن»، «مسئولینی که قراره از هفته آینده ماسک زدن رو اجباری کنید...تدبیری برای تهیه ماسک سایز کودک و نوجوان بیندیشید لطفاً!۱۰ مدل ماسک از دستگاه دوز تا دست دوز اندازه بچهها نمیشه».
بورس بازها
تحولات بازار بورس و خبرهایش همچنان جذاب است و بازتاب زیادی در شبکههای اجتماعی دارد چون کاربران زیادی اهل بورس و سرمایهگذاری در آن شدهاند. دیروز شاخص بورس کمی افت کرد، خبر ورود نیروگاه اتمی بوشهر به بورس و کاهش کارمزد معاملات منتشر شد و سیستم تعدادی از کارگزاریها قطع بود. همه اینها باعث شد خیلیها درباره تحولات این بازار در صفحاتشان بنویسند: «دیدید اینترنت سرعتش کمه قطع و وصلش میکنی خوب میشه!؟ ناظر بورس هم همین کارو کرد. یه قطع و وصل کرد خودرو یک میلیارد صف خرید شد. شستا هم»، «اگر در جایی کلماتی عجیب و تازه شنیدید یا حرفهایی که از آن سر درنمیآورید بدانید موضوع صحبت بورس است!»، «یه جوری همه کارشناس بورس شدن و تحلیل داده میکنن و سیگنال سیگنال میکنن که منتظرم یه روزی همه رو در وال استریت ببینم»، «بازار امروز موج اول تقاضا بخوبی عرضهها را خنثی کرد ولی در همین لحظه فشار فروش در بازار ازسرگرفته شد.»، «خب بازار بورس جوری شده که حتی نیسان آبی هم، الان قرمزه»، «بهخاطر مشکل آنلاینها و کارگزاریها خیلیا نتونستن امروز شبندر روی قیمت مناسب بخرن. کسی هم پاسخگوی ضرر این همه از سهامدارا نیست که یا نمیتونن بفروشن یا نمیتونن بخرن. بزرگترین ریسک بازار ایران همین مشکل زیرساختهاشه»، «اگر میخواهید در بازار سرمایه موفق شوید یک کار ساده ولی خیلی مهم رو یاد بگیرید، جای خرید و فروش رو با هم اشتباه نگیرید. الان فرصت خرید هست نه فروش، بهترین کار خرید پلهای در منفیهای این چنینی و اگر کسی که اینرو متوجه بشه خیلی میتونه پیشرفت کنه»، «چه مقاومتی میکنه این بورس در رد کردن 5/1 میلیون!»، «چندین ماهه که فروشندگان سهام در بورس خیلی زود پشیمون میشن. اما این پشیمونی ظاهراً هیچ وقت براشون درس عبرت نمیشه که نمیشه.»، «و باز ملت هیجانی و همیشه درصف ایران اینبار همگی رفتن صف فروش سهم ها»، «اساساً بجز چند کارگزاری بورس که بهدنبال توسعه هستند، الباقی صرفاً دغدغه سبدهای شخصی خودشان و خواص را دارند. کاهش کارمزد صرفاً بهانهای شد برای خلوت کردن شرکت و البته، همین مبلغ کاهش را هم در بیشتر مواقع حق دلالی سبدهای بزرگ میدهند.»، «گویا بهار کارگزاریهای بورس هم داره به سر میرسه، هم از طرف کاهش کارمزد هم برداشتن انحصار مجوز. شاید بعد از این یکم به فکر ارائه خدمت بیفتن».
قدم زدن در کوچه پسکوچههای بوشهر
پژمان تیمورتاش
نویسنده و کارگردان
اولین باری که صدای لاریان را شنیدم، توی یک اتوبوس بود که داشت میرفت سمت سنندج. پیش از آن هم با گیتارش زده بود و خوانده بود، اما انگار که صدایش را نشنیده بودم. توی مسیر تهران تا سنندج، لاریان هر از گاهی گیتار را از جلدش بیرون میآورد، آرام رعشهای به سیم میانداخت و زیر لب چیزی زمزمه میکرد، طوری که فقط خودش بشنود، طوری که فقط خودش لذت ببرد، انگار که گیتار و آن زمزمه سیگاری باشد که باید سروقتش دود شود.
محمد لاریان خواننده و یکی از ترانهسراهای گروه «سیریا»ست. بوشهری است و آنطور که میگویند توی بوشهر مردم به شادی و موسیقی معتادند، همانطور که لاریان و گروه سیریا به خواندن و سازهایشان. شاید همین تفاوت است که «میزدوتایی» را تافته جدابافته خیلی از آلبومهای موسیقی هم نسلاش در این سالها میکند.
آلبومی شامل دوازده قطعه که شاید معروفتریناش «قطعه شعر یادم رَ» باشد که در فضای مجازی سر و صدا به پا کردهاست، اما این گروه پیش از آن قطعههای دیگری مثل «هوار» یا «میز دوتایی» را هم منتشر کرده بودند.
آنطور که خود اعضای گروه میگویند سیریا از رفاقت زمان مدرسه شکل گرفتهاست؛ از رفاقت و همنوازی تا اجرای زنده و حالا هم آلبوم. لحن و لهجه بوشهری و خلاصی کلام که در ادبیات موسیقی جنوب از ابراهیم منصفی تا همین سیریا و گروههای دیگری مثل «داماهی» جاری بوده، باعث شده که آدم همراه با صدای لاریان و نازِ سازهای جاری در متن موسیقی، راهی بوشهر شود و توی کوچه پس کوچههایش قدم بزند. نمیدانم شاید باید قبل از اینکه پیشنهاد گوش دادن آلبوم میزدوتایی از گروه سیریا را میدادم باید بوشهر را لای این سطور میساختم. هرماش را واژه میکردم و شور مردماش را فعل. باید جملههایم را توی کوچه پس کوچههای شهری سر و شکل میدادم که حالا به لطف احسان عبدیپور و داستانهایش خوب میشناسماش و حروفم را با سنج و دمام ورز میدادم تا شبیه شهری شوند چسبیده به دریا که سراسر موسیقی است و شور و ادبیات. خورشید در بوشهر سخاوتمندانه به زمین میتابد و همه چیز را غلیظ میکند. رنگ پوست را گندمگون میکند و به غذاها عطری فراموش نشدنی میدهد. واژهها را جاندار میکند و سازها از نیانبان و بوق گرفته تا نی جفتی وحشیتر مینوازند و چارهای جز «لرزاندن» برای آدم نمیگذارند. میزدوتایی هم محصول همین غلظت است. شاید خیلی بومی نباشد و نسبت به باقی چیزهایی که از بوشهر شنیدهایم رنگ و بوی ادبیات جاری در منطقه را نداشته باشد ،اما بوشهری را با خودش دارد که بچههای دهه هفتادی سیریا در آن زندگی کردهاند.
ترجمه دو منظومه بلند شکسپیر در راه کتابفروشیها
امید طبیبزاده
زبانشناس و استاد پژوهشگاه علوم انسانی و مطالعات فرهنگی
«تحلیل وزن شعر عامیانه فارسی» عنوان کتابی است که با همکاری نشر نیلوفر چاپ نخست آن چندین سال قبل در اختیار علاقه مندان قرار گرفت. کتابی که افتخار این را داشتم که زمان انتشارش زنده یاد ابوالحسن نجفی هم در جلسه نقد و بررسی آن حضور داشته باشند. حالا ویراست دوم این کتاب قرار شده با همکاری همین مؤسسه نشر وارد بازار نشر شود، در این کتاب در خلال بررسی یک هزار قطعه به بررسی وزن شعر در این سبک و قالب پرداخته شده است. زمانی که این کتاب منتشر شد هنوز با آثار چندان قابل توجهی در این زمینه روبهرو نبودیم، اما خوشبختانه طی این سالها خود من به شخصه از انتشار پنج- شش کتاب خوب دیگر با همین محور موضوعی روبهرو شده ام؛ از همین رو تلاش کردهام تا از آنها هم در پربارتر شدن کتابم بهره بگیرم و به همین جهت به سراغ ارائه ویراست تازهای از آن رفتم. اوضاع نابسامان اقتصادی و تحریمهای حاکم بر کشورمان و حالا هم محدودیتها و مشکلات بیشتری که کرونا سبب شده بیش از پیش عرصه را بر صنعت نشرتنگ کرده است. به همین جهت امیدوارم زودتر امکان انتشار آن فراهم شود؛ مراحل انجام ویراست دوباره و حتی بازبینی کتاب انجام شده و مدتی است که آن را به ناشر سپرده ام.از جمله کتابهای خوبی که برای ویراست دوباره کتاب از آنها استفاده کرده میتوان به کتاب «ریتم کودکانه در ایران» اشاره کرد که دربردارنده آرای تازهای در حوزه موسیقی است. افزون بر مخاطبان جدی ادبیات و آنهایی که در زمره دانشجویان این رشته قرار دارند به گمانم این کتاب مناسب هر فردی است که به کسب اطلاعات بیشتر درباره وزن شعر علاقهمند باشد. نکته جالب توجهی که میتوانم در توضیح بیشتر این کتاب به آن اشاره کنم؛ تصحیح و شرحنویسی بر تک تک قطعههایی است که آورده ام. شاعران جوانی که خواهان فعالیت جدیتر در عرصه ادبیات هستند هم میتوانند به سراغ این کتاب بیایند؛ در «تحلیل وزن شعر عامیانه فارسی» آن شعرهایی که بهعنوان نمونه از میان سرودههای شاملو در رده اشعار عامیانه قرار میگیرند هم آوردهام، همچون «پریا» و «دخترای ننه دریا». البته نه تنها از شاملو، از دیگر شاعران معاصر همچون فروغ فرخزاد هم قطعاتی نظیر «علی بونه گیر» هم در این کتاب آمده است. اما چرا این کتاب برای شاعرانی حتی در دیگر سبکها هم مفید است؟ مطالعه آثاری از این دست به شاعران در شناخت هر چه بیشتر شعر و حتی انتخاب انواع وزنها کمک میکند. اما کتاب دیگری که قرار است چاپ نخست آن تا یک ماه با همکاری نشر چشمه منتشر شود، «ترجمهای از 2 شعر شکسپیر» نام دارد. یکی از علاقه مندیهای جدیام مطالعه و بررسی آثار به جای مانده از این شاعر مطرح و اثرگذار جهانی است. کتابی که به آن اشاره شد دو منظومه شکسپیر را شامل میشود که همراه آنها تفسیر و توضیحاتی هم درج شده است. نکته قابل توجه درباره این کتاب را میتوان در این دانست که نخستین مرتبهای است که در کشورمان ترجمه این دو منظومه عرضه میشود. حدود دو سال قبل، منظومهای غیرنمایشی از این شاعر و نویسنده شاخص انگلیسی زبان با همکاری نشر نیلوفر ترجمه و منتشر کرده بودم و حالا درصدد ترجمه دو منظومه بلند مهم از ویلیام شکسپیر برآمدهام که «ونوس و آدونیس» و «تجاوز به لوکرس» را شامل میشود. کار این کتاب تقریباً به نیمه رسیده است و امیدوارم با وضعیت حاکم بر نشرمان چندان در انتظار فراهم شدن شرایط نشر باقی نماند.
از یونان باستان بیاموزیم
پیام فروتن
طراح و استادیار دانشگاه تهران
وقتی کرونا آمد، همه تصور کردند با یکی دو هفته ماندن در خانه مشکل حل میشود. وقتی کرونا آمد، همه تصور کردند با گرمتر شدن هوا، این ویروس نکبت راهش را کج میکند و برای همیشه پایش را از زندگی مان بیرون میکشد! اما... کرونا همچنان با ماست و همچنان زندگیها و کسب وکارها را تهدید میکند. یکی از مشاغلی که مستقیماً تحت تأثیر این بیماری فراگیر قرار گرفته و پیکر نحیف و آسیبپذیر آن را کاملاً از کار انداخته، تئاتر است. پیکری که پیش از این نیز از کلی بیماریهای زمینهای رنج میبرد. سالنهای تئاتر، مدتهاست تعطیل شدهاند و حالا شاید یکی یکی بازگشایی شوند. اما واقعاً اولویت چه تعداد از مردم تئاتر است، که ریسک تماشای آن را به بهای مبتلا شدن به کرونا به جان بخرند؟! در نخستین روزهای فراگیری کرونا باور بسیاری بر این بود که کرونا زمان و تاریخ را به عقب برده است. چه عبارت زیبا و تأمل برانگیزی! آیا از همین عبارت عصر کرونایی نمیتوان استفاده کرد و به راه حلها اندیشید؟
تئاتر، متعلق به یونان باستان است. زمانی که ویروس ولنگاری و هرجومرج در یک روز از سال به جان آتن میافتاد و به بهانه برگزاری جشنواره سالانه دیونیزوس، در یک روز از سال، برده و ارباب هم شأن یکدیگر میشدند و چه بلاها که بردگان بر سر اربابان نمیآوردند و چه آشوبها که در آتن رخ نمیداد. بدین ترتیب فضای محصوری به نام تئاترون (محل دیدن) به وجود آمد تا بتواند به این نظام بینظم، شکل داده و آن را قاعدهمند کند. حالا دیگر آتن شب را با آرامش سپری میکرد و خود را از ویروس تاراج حفظ کرده بود. حالا ویروسی به نام کرونا آمده که برعکس ویروس دوهزار و هفتصد هشتصد سال پیش، تمایلی به فضای آزاد ندارد. او قربانیان خود را از میان کسانی که در فضای بسته جمع میشوند انتخاب میکند، پس لازم است به بیرون و به هوای آزاد شتافت.
شاید یکی از بهترین راه حلهای اجرای تئاتر در این زمانه، اجرا در تئاترونهایی باشد که اتفاقاً در تهران کم نداریم. تئاترونهای پارکهای جمشیدیه، نیاوران، صبا، ساعی، آب وآتش، جوانمردان و... از جمله این فضاهای نمایشی هستند. هوا هم که عالی است و برای اجرای شبانگاهی در فضای باز بسیار مناسب است. ضمن آنکه تئاتر امروز ما میتواند از این تهدید استفاده کرده و آن را به یک فرصت برای کشاندن تئاتربه بطن شهر استفاده کند. شاید اجرای نمایشنامههای یونان باستان یا آثار کلاسیک دیگر در این اماکن بتواند جذاب باشد. حتی آثار مدرن را نیز میتوان در تئاترونها به روی صحنه برد. اجرا در فضای باز و در گسترهای وسیع- با حفظ فاصله اجتماعی - میتواند ریسک ابتلا به این بیماری را بشدت کاهش داده و همزمان مسکنی برای درد بیکاری هنرمندان هنرهای نمایشی به شمار آید. تنها امیدوارم این دست از اجراهای فضای باز، به لودگی و مضحکه یا جذب مخاطب به هر قیمت کشیده نشود؛ که در این صورت نمونههای مناسبتی و صداوسیمایی آن را بسیار دیدهایم و اندوهی دیگر بر مصائب موجود تئاتر اضافه خواهد شد.
بلقیس سلیمانی: وظیفه ادبیات افشای مناسبات پوسیده پذیرفتهشده برای مخاطب است
رمان «پیاده» روایتی ازداستان ناموسکشی است، برادری که خواهر خود را میکشد. این مسأله همهجا هست، تنها کاری که نویسنده میتواند انجام دهد این است که این موضوعات و مسائل را مطرح کند و جلو چشم بیاورد و در ویترین بگذارد و البته آقایان اجازه بدهند که اینها دیده شود، یعنی انکار نکنند. باید نگرشمان را نسبت به زنان و دختران عوض کنیم و آنها را بهعنوان جنس برابر با مرد به رسمیت بشناسیم و حقوق برابر برای آنها قائل باشیم، فکر میکنم در این صورت کلی از مشکلاتمان حل شود. ادبیات کارش این است که این مناسبات را به مثابه ناهنجاری و ارزشهای پوسیده پذیرفتهشده در مقابل دیدگان مخاطب قرار دهد.
بخشی از گفتوگوی این نویسنده با ایسنا
سخن روز
رسول اکرم صلیالله علیهوآله به امیرالمؤمنین علی علیهالسلام فرمودند: آیا تو را خبر ندهم که اخلاق کدام یک از شما به من شبیهتر است؟ عرض کردند: آری، ای رسول خدا. فرمودند: آن کس که از همه شما خوشاخلاقتر و بردبارتر و به خویشاوندانش نیکوکارتر و با انصافتر باشد. من لا یحضره الفقیه ج 4، ص 370
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
عکس نوشت
-
به نام تاریخ
-
شهروند مجـــازی
-
قدم زدن در کوچه پسکوچههای بوشهر
-
ترجمه دو منظومه بلند شکسپیر در راه کتابفروشیها
-
از یونان باستان بیاموزیم
-
بلقیس سلیمانی: وظیفه ادبیات افشای مناسبات پوسیده پذیرفتهشده برای مخاطب است
-
سخن روز
اخبارایران آنلاین